در ساعت ۵.۲۶ دقیقه بامداد ۵ دی ماه سال ۸۲ یعنی حدود ده سال پیش زلزلهای به بزرگی ۵.۶ ریششتر بم و اطراف آن را لرزاند و به علت قدمت سازه ها، پائین بودن کیفیت و مقاومت ساختمانها و عدم آمادگی کافی دستگاه های اجرایی و مردم، سبب بروز یک فاجعهای تاریخی و کشته و مجروح شدن تعداد بیشماری از هموطنان ما شد.
هر چند که این زلزله به عنوان یکی از مهیب ترین زلزله های تاریخ ایران و یکی از زلزله های خانمان سوز در قرن حاضر در جهان بوده و به همراه خود خاطرات تلخ و ناگوار فراوانی داشته که آثار روحی و روانی آن کماکان در بین جامعه ایران و بخصوص مردم بم مانده است، اما این زلزله درسهای فراوانی را با خود به همراه داشته و تجارب ارزشمندی به همگان داده است.
در زلزله بم سه مؤلفه شتاب، سرعت و حرکت زیاد بوده، یعنی هم حرکت افقی و هم حرکت عمودی صورت گرفته است و شتاب در این زلزله نیز، سه برابر شتاب در نظر گرفته شده در آئیننامه ۲۸۰۰ ایران مربوط به آن زمان بوده است.
در بسیاری از ساختمانهای بم، یک تیرآهن را روی دیواری آجری که با ملات و گل ساخته شده، قرارداده بودند. یعنی اکثر ساختمانهای بم متشکل از گل، آجر و تیر آهن بوده، که به خوبی با هم تلفیق نشده و هماهنگی لازم را نیز نداشتهاند، به عبارتی یا در زمان ساخت آنها قوانین و آئین نامه هایی وجود نداشته و یا اگر هم وجود داشته اصلاً این قوانین و آئین نامه ها، بهویژه آئین نامه ۲۸۰۰ در ساخت آنها لحاظ نشده و به صورت سنتی احداث کرده بودند.
اغلب ساختمانهای جدیدی نیز که در هنگام زلزله تخریب شده بودند و شاید بهتوان گفت در ساخت آنها نیم نگاهی گذرا به آئین نامه ۲۸۰۰ داشته، ساختمانهای سه یا چهار طبقه ای بوده که طبقات بالا را خوب اجرا کرده، ولی طبقات پائین به علت محدودیتهای کاربری و کیفیت نامرغوب مصالح و یا غیر استاندارد بودن آنها خوب اجرا نشده بود، لذا این ساختمانها نتوانسته در برابر زلزله خوب مقاومت کنند.
از طرفی از آنجایی که در بم چندین سال زلزلهای اتفاق نیفتاده بود، روی ساخت و ساز نیز اصلاً دقت نشده و ساختار شهر عموماً از بافت قدیم و سنتی و مصالح ساختمانی آن نیز عموماً غیر استاندارد و بیشتر از نوع آجرهای مرکب از خشت و گل بوده است. لذا ساختمانهایی با دیوارهای بسیار قطور و با سقفی متشکل از چندین لایه کاهگل که هنگام ریزش تبدیل به خاک شده و تنفس را برای به زیر آوار ماندگان مشکل نموده بود، در آن شهر وجود داشته است. برای تخریب چنین ساخت و سازهایی، تنها کافی بود زلزلهای به بزرگی زلزله بم به مدت ۳ ثانیه شهر را میلرزاند، در حالیکه مدت زمان لرزش (مدت دوام) زلزله بم، ۱۰ الی ۱۳ ثانیه بود.
در هنگام وقوع زلزله سال ۸۲ در بم چند تیپ ساختمان و با مصالح متفاوت در بم وجود داشته که هر کدام نسبت به زلزله عکس¬العمل¬های متفاوتی داشتند که شامل:
ساختمانهای خشتی و گلی: به علت وزن سنگین و عدم وجود باربری جانبی و اتصالات نامناسب به طور کلی تخریب و خسارات و تلفات سنگین داشتهاند.
ساختمانهای بلوکی و آجری: به طورعمده این گونه ساخت و سازها، غیرمسلح بودند و با سقفهای غیریکپارچه، وزن سنگین و اتصالات ضعیف، باعث آسیبپذیری زیاد، خسارت و تلفات قابل توجه شد.
ساختمانهای نیمه اسکلت: به علت اتصالات ضعیف، سقف غیریکپارچه و حتی سنگین، دچار آسیب دیدگی، خسارات و تلفات قابل ملاحظهای شدهاند.
ساختمانهای فولادی: به علت جوشکاری نامناسب و غیرحرفهای، اتصالات ضعیف، پایههای ضعیف برای چند طبقه، زنگزدگی، فونداسیون (پی) ضعیف، باعث تخریب طبقه همکف و اول شده، ولی نسبتاً خسارات و تلفات کمتری داشته اند.
ساختمانهای بتن مسلح و شناژدار: به علت عدم اجرای مناسب مثل ویبره نشدن ملات و در هم نرفتن اتصالات میلهگردها، دچار آسیبپذیری زیادی شده و تقریباً همانند ساختمانهای فولادی به نسبت خسارات و تلفات کمتری به خود دیدهاند.
از نظر آمادگی مردم با توجه به اینکه در حین وقوع لرزه اصلی اکثر مردم در منزل و در خواب بسر میبردند و اگر هم بیدار بوده، دچار رعب و وحشت گشته، به خاطر عدم آمادگی کافی نتوانسته اند، پناهگیری مناسبی انجام داده و یا اصلاً روشها و مکانهای پناهگیری را بلد نبودند، به همین خاطر تعداد تلفات انسانی زیاد شده بود (این مورد از روی اجسادی که از زیر آوار بیرون کشیده شدند به خوبی مشهود بود، به گونهای که همه افرادی که قصد فرار یا پناهگیری داشته اند، به صورت “دم رو” به زمین افتاده بودند.
مانند کسی که در حال فرار بوده و فرش زیر پای او را بیرون بکشند، در این حالت آن شخص حتماً از ناحیه صورت به زمین می خورد و نمیتواند دوباره بلند شود). مضافاً اینکه مردم از قبل آموزش ندیده و اقدامات آمادگی و پیشگیرانه لازم را نیز انجام نداده بودند و آنهایی که به خاطر ترس از زلزله بعد از پیشلرزهها و علیرغم سردی هوا، شب را در بیرون به سر برده و یا در مکانهای امن خوابیدند، اکثراً زنده مانده بودند.
از نظر امداد و نجات: از ساعات اولیه، بازماندگان و دستگاههای اجرایی امدادی و خدماتی مستقر در محل حادثه، به طور خودکار و با امکانات بسیار بسیار اندک جهت امداد رسانی وارد عمل شده بودند، اما بعلت عدم آمادگی و امکانات کافی و حجم زیاد تقاضاها، اقدامات انجام گرفته هر چند که بسیار موثر بود ولی پاسخگوی کمک رسانی در زلزله مهیبی همچون زلزله بم نبوده است.
نحوه انتشار اخبار و اطلاعات: در ساعات اولیه، اخبار و اطلاعات واصله از محل وقوع زلزله متنوع و مختلف بوده و باعث سردرگمی مردم و برنامهریزان دولتی جهت اعزام کمکهای لازم میشده است.
نظم و امنیت: در ساعات اولیه حادثه، افراد فرصت طلب و سودجو به محل حادثه هجوم آورده و ضمن سرقت اموال عمومی، اموال شخصی مردم آسیب دیده را نیز به تاراج میبردند.
در روزها و ساعات اولیه پس از حادثه بینظمی و پرخاشگری در دریافت کمک به وفور دیده میشد، ولی به تدریج با برنامهریزی انجام شده این مسئله کاهش یافت.
کمک رسانی توسط مردم سایر مناطق: پس از انتشار اولیه اخبار وقوع این زلزله مهیب مردم از شهرها، استانهای اطراف و تقریباً از سراسر کشور آمادگی زیادی برای کمکرسانی داشتند، اما برنامهریزی مناسبی برای ساماندهی کمکها و بکارگیری نیروهای مردمی در ساعات اولیه حادثه وجود نداشت و هدر رفت منابع در ساعات اولیه زیاد بود.
مدیریت بهینه منابع: منابع (نیرو و امکانات) دولتی، عمومی و حتی تشکل های مردم نهاد زیادی در ساعات اولیه و روزهای نخست پس از زلزله از سراسر کشور وارد بم شدند، ولی بعلت فقدان برنامهای منظم، بکارگیری از منابع با تأخیر انجام گرفته و شاید بتوان گفت، مدیریت بکارگیری بهینه از منابع در روزهای نخست پس از حادثه در بم، بسیار ضعیف بود.
هماهنگی و مدیریت واحد: در روزهای نخست پس از حادثه بم، تداخل در امور بسیار دیده میشد و جای مدیریت واحد در طول این بحران و بخصوص در روزهای نخست آن خالی بود.
مدیریت شهری: قبل از زلزله، تدوین و اجرای طرح جامع شهری در بم صورت نگرفته و ضعف مدیریت شهری در آن زیاد دیده میشد، به عبارتی شهر فاقد ساختار هندسی و اجرایی مشخصی بود که همین امر باعث تأخیر در امدادرسانی و خدماترسانی در روزهای نخست پس از زلزله شد.
استانهای معین، امداد و نجات و بازسازی بکارگیری از استانهای معین پس از این زلزله، در امداد رسانی و بازسازی بم، هر چند که با تأخیر صورت گرفت ولی تجربه بسیار خوبی در مدیریت بحران کشور، بخصوص پس از تصویب طرح جامع امداد و نجات در سال ۸۲ بود.
برنامه ریزی و مدیریت در کار: تقسیمبندی مناطق آسیب¬دیده در بم و اعمال مدیریتهای محلی در مناطق و سیاست گذاری در مدیریت کلان (منطقه عمومی آسیب دیده شهرستان بم) تجربهای مفید در مدیریت بحران زلزله بوده که متأسفانه با تأخیر در بم اجرا شد.
بازسازی بعد از زلزله: بازسازی و استانداردسازی اماکن مسکونی و تأسیسات زیربنائی هرچند به خاطر حجم زیاد خرابیها و تأمین منابع با تأخیر همراه بود، ولی با برنامه و با استفاده از همه توان دستگاههای اجرایی در حوزه های تخصصی و نیز بنیاد مسکن در قالب استان های معین و با مشارکت مردمی خوب صورت گرفته است.
تغییر نگرش نسبت به مقوله مهمی همچون زلزله علیرغم تلفات بالای زلزله بم و نیز تأخیر در برخی اقدامات لازم و ضروری و مهم قبل و پس از زلزله بم، این زلزله مهیب دانشگاهی بزرگ و آزمایشگاه عملی مفیدی جهت بررسی نقاط ضعف و قوت و ارائه توانمندیهای دولت و مردم بود که خود آن نیز باعث تغییر نگرش و ایجاد نگرش مثبت در جهت مدیریت جامع بحران کشور (یعنی اجرای بهینه هر چهار مرحله آمادگی، مقابله، پیشگیری، بازسازی و بازتوانی) شده است.
زلزله بم و سایر زلزلههای مهیب قبل و بعد از آن در ایران، بخاطر شرایط خاص کشور ما یک حادثه طبیعی و منظم میباشند. ولی ما برای گریز از واقعیت، به خاطر سهلانگاری و بیتوجهی خودمان، مرتباً میگوییم، زلزله یک بلای طبیعی و خواسته خدا بوده که این همه کشتار و ویرانی دارد، اما غافل از اینکه این ویرانی را نادانی و نا آگاهی ما به وجود میآورد و به این نکته توجه نداریم که در هر پدیدهای اگر آگاهی باشد، آن پدیده بلا نخواهد بود.
بنابراین باید زلزله را به عنوان یک عملکرد در فعالیت پوسته زمین در کشور لرزه خیزی همچون ایران قبول نمود و از آنجائیکه زلزله هر لحظه در کمین ماست، باید ضمن توجه ویژه و مداوم به آموزش و فرهنگسازی برای ایجاد آمادگی لازم در بین مردم و دستگاههای اجرایی ذیربط و نیز انجام اقدامات پیشگیرانه مناسب، فرهنگ همزیستی با آن را در عموم مردم ایجاد نموده و مرتباً با آموزشهای مناسب و مداوم آن را تقویت کرد.
نتیجه گیری و چند پیشنهاد
با توجه به مطالب ارائه شده، به وضوح میتوان دریافت که، زلزله جزء قوانین کره زمین است و هر بشری که میخواهد در روی این کره خاکی زندگی کند، اگر در منطقه زلزله خیز سکونت دارد، باید آنرا تجربه نموده و همزیستی با آن را بیاموزد.
حال با توجه به اینکه کشور ما کشوری زلزلهخیز است و بر اساس سوابق لرزه خیزی در آینده نیز همچون گذشته، زلزلهای مهیب در یک نقطه از کشور تجربه خواهد شد و به دنبال خود نیز میتواند خسارتها و تلفات زیادی را به همراه داشته باشد، بنابراین گرچه فعلاً زلزله را نمیتوان پیش بینی کرد، ولی میتوان با افزایش ایمنی تأسیسات و زیرساختها، مقاومسازی ساختمانها، بازسازی و نوسازی اماکن، رعایت اصول ایمنی و استاندارد سازی درساخت وسازها و نیز آمادگی و انجام اقدامات پیشگیرانه مناسب و در کل تقویت فرهنگ همزیستی با زلزله، اثرات آن را کاهش داد.
ضرورت شناخت و آمادگی: ایران یکی از۱۰ کشور نخست زلزلهخیز جهان است و تقریباً بر اساس تجارب گذشته سالانه حدود ۱۰ درصد از تولید ناخالص ملی کشور، صرف حوادث غیرمترقبه مختلف از جمله زلزله میگردد و زلزله نیز به عنوان بخشی از عملکرد طبیعی کشورمان همیشه وجود داشته، لذا ما باید این پدیده مهم را به خوبی بشناسیم، چرا که شناخت، پذیرش و تدبیر را به دنبال خواهد داشت و تنها در نتیجه ناآگاهی و ناآشنایی است، که باید انتظار خسارات، تلفات و تبعات منفی ناشی از زلزله را داشته باشیم، پس نباید هرگز آنرا فراموش کنیم.
حمایت از مراکز علمی و تحقیقاتی: ضرورت دارد توسط دولت، از مراکز علمی، تحقیقاتی و دانشگاهی مرتبط با زلزله حمایت بیشتری شده، تا ضمن توسعه و تقویت تجهیزات آنها در جهت مطالعه پیش نشانگرهای زلزله، توسعه و به روز رسانی تجهیزات لرزه نگاری و انجام تحقیقات کاربردی برای کاهش اثرات زلزله اقدام موثری صورت گیرد.
مقاوم سازی و استاندارد سازی: از آنجائیکه زلزله ذاتاً خسارت زا نبوده، بلکه این بناها و ساختمانهای غیرمستحکم و غیرایمن و شریانهای حیاتی غیراستاندارد و غیرمقاوم هستند که در اثر زلزله آسیب پذیر میباشند. لذا باید با اولویت دادن و تداوم اموری که در این خصوص تأثیر گذار باشد، از جمله بهسازی و استاندارد سازی ساختمانها، شریانهای حیاتی و تأسیسات زیربنائی، آنها را در برابر زلزله مقاوم کرد.
مدیریت واحد و جلب مشارکت همگان: با تعیین جایگاه و شفاف سازی وظایف و مسئولیتهای دولت، بخش خصوصی، تشکل های مردم نهاد و عموم مردم در سطوح مختلف ملی، استانی، شهرستانی، شهری و روستایی، باید همه اقشار مردم در این خصوص احساس مسئولیت کرده و پاسخگو باشند و هر کسی در هر جایگاه و مقامی به عنوان یک ایرانی موظف است، بکوشد با زلزله و راههای مؤثر کاهش تلفات و خسارت ناشی از آن آشنا گردیده و ضمن اجرایی نمودن و بکارگیری راهکارهای مناسب، آموختههای خود را نیز به دیگران بیاموزد.
نظارت بر اجرای قوانین: باید نظارت بر نحوه اجرا و رعایت قوانین و آئین نامههای مرتبط با زلزله، علیالخصوص قوانین مرتبط با ساخت و ساز (مثل آئین نامه ۲۸۰۰)، خیلی بیشتر از حال صورت گیرد و نباید با وجود جامعه بزرگی از متخصصین در کشور، تنها به علت برخی ملاحظات اجتماعی و اقتصادی، شاهد احداث ساختمانهای غیرمقاوم و شریانهای حیاتی و تأسیسات زیربنائی غیراستاندارد در کشور باشیم.
استانداردسازی و مقاوم سازی مراکز دولتی و عمومی: با توجه به زلزلهخیزی کشور، استاندارد سازی و مقاومسازی مراکز امدادی، درمانی و خدماتی بیش از پیش ضرورت دارد و از طرفی نیز توسعه و تقویت این مراکز و ساماندهی آنها در کشور بسیار لازم است. تا شاهد تخریب یک ساختمان عمومی و یا دولتی در یک زلزله ای همچون در یک نقطه از کشور که باید در زمان زلزله و پس از آن به مردم خدمات دهد، نباشیم.
ضرورت توجه به آموزش و فرهنگ سازی: باید آموزشهای هدفمند در خصوص مسائل مرتبط با زلزله را در جهت ارتقای فرهنگ ایمنی جامعه، در بین عموم مردم و آموزشهای تخصصی را در بین نیروهای امدادی وخدماتی، تقویت کرده و به صورت پیوسته و مستمر در کشور اجرا نمود و نباید این امر مهم و حیاتی را هرگز فراموش کرد.
ضرورت جلب مشارکت های مردمی: ضرورت دارد از مشارکت مردمی در تمامی مراحل چرخه مدیریت بحران زلزله (آمادگی، مقابله، پیشگیری، بازسازی و بازتوانی) استفاده بهینه شود. زیرا ما معتقدیم که حوادث بزرگ به جز با کمک دولت جمع نشده و انجام کارهای بزرگ دولت نیز بدون کمک مردم امکان پذیر نیست.
ضرورت توجه به مدیریت جامع بحران در کشور: باید امور و برنامههای چرخه کامل مدیریت بحران (یعنی تمامی مراحل آن) در سطح کشور مد نظر مردم و دولت قرارگیرد و نباید تنها به یک جنبه آن مثلاً امور مقابلهای توجه کرد. از طرفی باید مرتباً امور مرتبط با بحران زلزله به روز شده و در مقاطع زمانی مختلف جهت بهبود و مصونیت هر چه بیشتر مردم در شهرها و آبادیهای کشور برنامهریزی لازم صورت گیرد.
ضرورت بازنگری در ساختار مدیریت بحران کشور: ضرورت دارد، ساختار مدیریت بحران کشور که در سالهای اخیر گام های ارزشمندی بخصوص با تصویب قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور در سال ۸۷ در این خصوص برداشته شده است، بازنگری شود.
حال که این قانون پس از تصویب و ابلاغ در سال ۸۷ دوره آزمایشی ۵ ساله خود را نیز سپری نموده است، ضرورت دارد با استفاده از تجارب بومی و تجارب کشورهای پیشرفته، نقاط ضعف و قوت آن شناسایی و ضمن تدوین ساختاری عملیاتی و مناسب با قابلیت اجرایی موثر در تمامی سطوح جامعه در حد ملی، استانی و شهرستانی با دیدگاه مدیریت واحد و یکپارچه و در نظر گرفتن تمامی مراحل بحران (آمادگی، مقابله، پیشگیری، بازسازی و بازتوانی)، ساختار کنونی اصلاح و به روز رسانی شده و سپس به صورت ویژه پیگیری شده تا با تأمین منابع کافی علی الخصوص منابع مالی، ساختار جدید عملیاتی گردد، هر چند که نظارت بر اجرای دقیق آن در فواصل زمانی مناسب بناید فراموش شود.
لذا به منظور استفاده بهینه از منابع (نیروها و امکانات) باید به ساختار مدیریت بحران کشور با نگاه مدیریت واحد و همه جانبه نگریست، تا با هماهنگی گروههای مختلف فعال در مدیریت بحران و تخصصی نمودن امور، پاسخگوئی مناسب و مسئولیت پذیری مستقیم صورت گیرد. البته دولت نیز باید منابع مالی مدیریت بحران را به منظور اجرای درست قانون و تأثیر گذاری بیشتر آن در جامعه در اختیار متولی بحران قرار دهد، تا خلائی که هم اکنون در کشور حداقل در سالهای اخیر پس از ابلاغ قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور دیده می شود را شاهد نباشیم.
چند سخن آخر
پیشگیری یک ضرورت اجتناب ناپذیر و کار مشترک دولت و مردم است و نیاز به ایجاد یک فرهنگ غنی و تقویت آن و یک باور قلبی در بین آحاد جامعه دارد، بنابراین باید آنرا تقویت کرد. تدبیر انسان بهترین شبکه هوشمند است، بنابراین از آن برای کاهش اثرات ناشی از زلزله باید استفاده کرد.
راه تجربه شده در مورد زلزله، روبرو شدن و زندگی کردن با آن است، لذا باید فرهنگ همزیستی با زلزله در بین مردم ایجاد و یا تقویت شود. آمادگی به معنای مصونیت صد در صد نیست، اما به معنی مرگ بیش از ۳۰ هزار نفر در یک زلزله ای مثل بم و غیره هم نیست.
استاندارد سازی (مقاوم سازی و افزایش ایمنی) شروع یک حرکت است، که اگر با اقدام قاطع و سنجیده انجام شود، به مرور زمان تبدیل به یک جریان همه گیر میگردد، بنابراین باید آنرا در رأس امور آینده کشور قرار داد و شروع آن از هم اکنون نیز دیر نیست.
مهم ترین بخش مهار زلزله به شیوه عمرانی و ساخت و سازها بر میگردد، مانورهای آمادگی شبیه سازی شده و واقعی نیز حرکت مؤثر تدافعی جمعی و شخصی است، بنابراین باید برای اجرای مرتب آنها برنامه ریزی کرد. بهترین نوع و شیوه آموزش درباره زلزله، ایجاد ذهنیت مبتنی بر ضرورت توجه به ارتقاء ایمنی، استانداردسازی، پیشگیری و آمادگی در تک تک افراد جامعه است، که در این زمینه در کشور خلأهای فراوانی دیده می شود.
باید به امور آموزش مهارتهای ساخت و ساز درست و اصولی، برای معماران، بناها، کارگران ساختمانی توجه ویژه کرد. در زلزله برخی نوعی ترس همراه با انتظار را تجربه میکنند و برخی نوعی آمادگی و توان مهار تخریبها را تدارک می بینند، ولی عملکرد گروه دوم قابل تحسین و پیگیری است.
رعایت حداقل استاندارد ایمنی در ساخت و ساز، باعث کاهش بسیار زیاد خسارت و تلفات در زمان زلزله میگردد و اگر حداقل کمتر از ۲۰ درصد هزینههای اجرایی ساخت و ساز در جهت مقاوم سازی خرج گردد، سازهای استاندارد در برابر زلزله خواهیم داشت. از طرفی بهتر است کم، اما استاندارد و مقاوم بسازیم.
در سالهای اخیر در ایران و بسیاری از کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه زلزلههای مخرب زیادی رخداده است و بدنبال آن شاهد خسارات، تلفات، اقدامات متعدد و متنوع در خصوص آمادگی، مقابله، پیشگیری و بازسازی بودهایم و شاید بتوان گفت: وقوع زلزله در این کشورها سبب شده تا آنها آزمایشگاه بزرگی از واقعیتها و اقدامات درست و نادرست در برابر زلزله بودهاند.
بنابراین باید فرصت را غنیمت شمرد و از تجربیات بدست آمده در این حوادث عبرت گرفت، نقاط ضعف آنها را تکرار نکرد و نقاط قوت بدست آمده پس از رخداد این حوادث در مرحله آمادگی، مقابله، پیشگیری، بازسازی و بازتوانی، را ضمن تحلیل و برنامه ریزی مناسب در سیاستهای کاربردی کشور در امر مدیریت بحران زلزله استفاده کرد.